
آیا باید تمام افکارمان را کنترل کنیم؟ :اهمیت ورودی های ذهن
تا حالا شده از دست افکارتون عصبانی بشید؟! و حس کنید مثل یه اسیر در خودتون گرفتار شدین؟! ... مدتهاست که سوالی ذهنم رو به خودش مشغول کرده: آیا میتونم همه افکارم رو کنترل کنم؟ یا بهتر بگم: آیا اصلاً لازمه که صد در صد بر افکارم مسلط باشم؟ آیا مهمه که ورودی های مناسبی به ذهنم بدم یا باید آزادش بزارم تا هر چیزی رو مصرف کنه؟ با من در ادامه همراه باشین تا یه داستان جالب براتون بگم...
اینهمه فکر در یک روز؟
در یک تحقیق ساده که انجام دادم، فهمیدم: ذهن آدم در یک روز بیشتر از 50 هزار فکرو پردازش میکنه! با یه حساب و کتاب ساده، متوجه شدم که هر روز 86 هزار ثانیه زمان دارم، یعنی تقریبا هر دو ثانیه یک فکر در ذهنم شکل میگیره! ببین چه خبره داخل این مغز ما!
خیلی از این 50 هزار فکر، ناخودآگاه هستن و مثل یه فایل ضبط شده، بارها و بارها تو ذهنمون پخش میشن. اینجاست که اهمیت کنترل ضمیر ناخودآگاه و محیطی که توش قرار میگیرم و همچنین باورهایی که از بچگی تو ذهنمون نقش بسته مشخص میشه!
چطور افکارم رو کنترل کنم؟
اما چطور میشه این حجم از افکار رو کنترل کرد؟ تجربه خودم نشون داده که نمیشه با یه جور عمل جراحی، یه فکر منفی رو از ذهن بیرون کشید! این کار مثل اینه که به کسی بگی "به فیل فکر نکن!" که فقط باعث میشه بیشتر بهش فکر کنه.
اگر باورهای مناسب در ذهن بکاری، زندگی شبیه معجزه خواهد شد
اپلیکیشن پیکاسو
یک تجربه عجیب اما ریشه دار!
یه تجربه جالبی که همیشه به یاد دارم، ترس از تاریکی و موجودات خیالی تو دوران کودکیمه. این ترس تا نوجوانی همراهم بود و کافی بود فقط یه محیط تاریک یا یه خونه قدیمی ببینم تا تمام ترسها و اتفاقات ناگواری که ممکن بود برام رخ بده، به ذهنم هجوم بیارن. یعنی بخش قابل توجهی از اون 50 هزار فکر روزانه من، حول محور این ترس میچرخید. اما ریشه این ترس کجا بود؟
ریشه این ترس کجا بود؟
وقتی به دنبال سرنخ گشتم، به پدرم رسیدم. بله، پدرم عاشق فیلمهای ترسناک بود و کودکی و نوجوانی من پر از دیدن این فیلمها با او بود! سالها گذشت و من نمیفهمیدم چرا این ترس بیدلیل تو من ریشه دوانده. تا اینکه چند سال پیش پدرم فوت کرد و من تصمیم گرفتم دیگه ماهواره و تلویزیون تماشا نکنم. حدود دو سال بعد، متوجه شدم که ترسهام به طرز عجیبی در حال محو شدن هستن! دیگه از تاریکی اذیت نمیشدم و به راحتی تو جاهای تاریک و قدیمی میخوابیدم، انگار که دیگه هیچ موجود خیالی تو ذهنم وجود نداشت!
حالا باید چیکار کنیم؟
این تجربه به من نشون داد که چقدر کنترل ورودیهای ذهنمون مهمه. پاک کردن ناگهانی یه فکر از ذهن غیرممکنه، اما اگه خودمون رو تو یه محیط مثبت و سرشار از افکار خوب قرار بدیم، به مرور زمان، افکار نامناسب کمرنگ میشن و از ذهنمون پاک میشن.
خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم
All Photos Designed byFreepik