
رهایی از تار عنکبوتی به نام وابستگی و ترس!
در اعماق وجود هر انسانی، عطش عشق و صمیمیت وجود دارد. اما گاه، این عطش با تردیدها و ترس هایی همراه می شود که مانند تار عنکبوتی روحمان را اسیر خود می کنند. به بررسی داستانی از زنی می پردازیم که در تردید عشق گرفتار شده است. زنی که با وجود تجربه شکست های عشقی در گذشته، بار دیگر خود را در ورطه ی یک رابطه ی احساسی قرار داده است. در ابتدای این رابطه، شور و اشتیاقی وصف ناپذیر میان او و یار جدیدش موج می زد. اما به تدریج، گویی تار عنکبوتی از تردید و ترس بر این شور و اشتیاق سایه انداخت.
زن از دو چیز می ترسید:
مقایسه ی یار فعلی با معیارهای ایده آلش: ترس از اینکه اگر یار فعلی را با معیارهای ایده آلش مقایسه کند، مجبور به جدایی شود.
عذاب وجدان: ترس از اینکه اگر رابطه را به هم بزند، یار فعلی رنج ببرد.
این تردیدها و ترس ها، آرامش و شادی را از زن ربوده و او را در بلاتکلیفی و سرگردانی فرو برده بود. اما در این میان، نوری در تاریکی پدیدار شد. زن با مطالعه ی آموزه های قانون جذب و آگاهی از قدرت باور، دریچه ای نو به سوی رهایی از این تار عنکبوتی گشود. او دریافت که ریشه ی تردیدها و ترس هایش در باورهای غلط و وابستگی های ناسالم نهفته است.
زن آموخت که:
تلاش برای تغییر دیگران، کاری عبث و بیهوده است. هر فردی مختار افکار و احساسات خود است و ما نمی توانیم آن ها را کنترل کنیم.
وابستگی به دیگران، ما را از مسیر خوشبختی دور می کند. عشق و صمیمیت واقعی زمانی شکل می گیرد که بر پایه ی احترام متقابل، استقلال و عدم وابستگی بنا شده باشد.
باورهای ما، مدار زندگی ما را تعیین می کنند. اگر باور داشته باشیم که لایق عشق و خوشبختی هستیم، آن ها را به سوی خود جذب خواهیم کرد.
زن با درک این آموزه ها، تصمیم گرفت که دست از وابستگی های ناسالم و باورهای غلط خود بکشد. او با تمرکز بر روی باورهای مثبت، عشق به خود و سپاسگزاری، تار عنکبوتی تردید و ترس را از روح خود رها کرد. با گذر زمان، معجزه ی قانون جذب رخ داد.
زن شاهد تحولات شگفت انگیزی در رابطه ی خود شد. یار جدیدش که زمانی غرق در منفی نگری و گله مندی بود، به تدریج رو به سوی مثبت اندیشی و قدردانی حرکت کرد. عشق و صمیمیت میان آن ها عمیق تر و پایدارتر شد و تار عنکبوتی تردید و ترس برای همیشه از میان رفت.