دلایلی که حس میکنید گیر افتاده اید و پیشرفتی نمیکنید

آیا تا به حال این احساس راکد به شما دست داده است که هیچ چیز تغییر نمی کند؟ چیزی در حال تکامل نیست؟ آیا مدام از خود می پرسید: "چرا در زندگی گیر افتاده ام؟" زندگی گاهی اوقات می تواند مانند چوبی باشد که در گل گیر کرده است - بی حرکت و ناامید کننده. حالت افسردگی را هرکسی میتواند به نحوی تجربه کند! اما احساس گیر افتادن و پیشرفت در یک راستا نیستند در واقع در هر لحظه فقط می توانید در یک حالت باشید. لحظه ای که به نظر پیشرفت نمیکنیم حس انفعال و متوقف شدن را حس خواهیم کرد و احتمالا فکر میکنیم گیر افتاده ایم! – و بدبختیم – زیرا همیشه فکر میکنیم پیشرفت کلید خوشبختی است! سه دلیل احتمالی وجود دارد که چرا شما حس میکنید در زندگی گیر افتاده اید:

1. وضعیت فیزیکی (جسمانی) شما

فیزیولوژی بد (خستگی جسمانی) احساسات منفی را تقویت می کند. "حرکت باعث ایجاد احساسات می شود." تغییر فیزیولوژی به معنای تغییر وضعیت روانی و شکستن الگوهای منفی است. بنابراین فیزیولوژی عالی منجر به احساسات بزرگ می شود و این یکی از کلیدهای رها شدن است. با تغییر حالتت جسمانی خود حالت ذهنی مثبت را تقویت کنید و از گیر افتادن خارج شوید! این می تواند چیزی به سادگی صاف تر ایستادن و تغییر وضعیت بدن یا چیزی شدیدتر مانند دویدن برای شل کردن عضلات باشد.

2. به دام افتاده در یک بازه زمانی

یکی از دلایلی که احساس می کنیم گیر می کنیم این است که بیش از حد روی گذشته تمرکز می کنیم - یا بیش از حد روی آینده. اما فکر کردن بی وقفه به آینده یا گذشته چیزی را تغییر نمی دهد. ما واقعاً فقط قدرت تغییر لحظه حال را داریم، بنابراین توجه ما باید در اینجا باشد. اندیشیدن در مورد آنچه که می‌توانست باشد یا آنچه باید باشد، هرگز برای کسی کارساز نبوده و به شما کمک نمی‌کند که از شر احساس گیر کردن در زندگی خلاص شوید

3. ماندن در حالت سکون

چرا برخی از مردم به پیشرفت هایی دست می یابند که آنها را به سطح بالاتری می برد، در حالی که برخی دیگر نمی توانند؟ چه تفاوتی بین استاد بودن و منفعل بودن است؟ اگر از احساس گیر افتادن در زندگی خسته شده اید؟ آیا احساس نمی کنید باید کار متفاوتی انجام دهید؟ سعی کنید به خود اندکی فرصت داده و به فعالیت مورد علاقه تان بپردازید اندکی تفریح سیستم روانی شما را ریست میکند. بعد میتوانید از خود سوالاتی بپرسید که چرا حس میکنم گیر افتاده ام؟ ایا همه این افکار توهمی بیش نیستند؟ اگر واقعیت هستند چه کاری میتوانم برای بهبودش انجام دهم؟

4. شبکه های اجتماعی

طراحان شبکه های اجتماعی خوب میدانند با چه ترفند هایی بیشترین زمان را از کاربرانشان بگیرند. تابحال برایتان پیش امده که بدون هدف در شبکه های اجتماعی اسکرول کنید؟ حتما خوب میدانید دل کندن از الگوریتمی که هر روز شما را بیشتر از قبل میشناسد چقدر میتواند سخت باشد! اما نتیجه این دوپامین های پیاپی ولی بی هدف چه خواهد بود؟ بله بی انگیزگی شما! و در نهایت کشاندن شما به مرحله انفعال! دیدن زندگی پر زرق و برق افرادی که حتی نمیدانید راست میگویند یا دروغ در شما حسی از عدم لیاقت ایجاد میکند. شما در نهایت فکر خواهید کرد که اهدافتان به اندازه کافی بزرگ نیست! و احساس رضایتتان از لحظات کوچک و دلخوش کننده زندگیتان از بین خواهد رفت! و در نهایت حس میکنید گیر افتاده اید! راهکار چیست؟ البته خودتان خیلی بهتر از من میدانید! 

احساس گیر کردن در زندگی در هر مرحله ای از زندگی و برای هر شخصی ممکن است رخ دهد تنها چیزی که باید بدانید این است شرایط همیشه ماندگار نیستند اگر امروز احساس میکنید گیر کرده اید فقط اندکی زندگی را ساده تر گرفته و به خود سخت نگیرید! به شما قول میدهم فردا ابرهای سیاه زندگی کنار خواهد رفت و آسمان آبی شما را سر ذوق خواهد آورد!