
نیایش به خدای عشق و باور!
Dr.H mohammadi-
0018
امروز، در این لحظهی مقدس، دست در دستانِ گرم تو میگذارم، زیرا دلخوشم به نورِ ذاتت که چهلچراغِ راهِ من در کوره راههای زندگیست...
من به خودِ قدیم پشت کردهام، تا در آغوشِ تو باشم، در این هجرتِ دل، جز تو پناهی نیست.
ای رازِ نهان در خلوتِ قلبها!
شعلهای در دلهایمان بیفروز تا نه گرمای روزگار ما را از خود بیخود کند و نه سرمای دورانِ سختِ زندگی، ما را ناسپاس کند.
بگذار هر گامم زبانی باشد برای نیایش، هر نفس ترانهای برای تو، که تویی جانِ جانان .... به من بیاموز که در سکوت، صدای بیکرانِ وجودت را بشنوم و در خلوتم، به وصالت برسم.
ای آنکه هر تاریکی را به نور تبدیل میکنی!
پیشاپیش سپاسگزارم که در معبرهای کدر و مبهم یارم هستی و من رها از همهی بندها و در بیکرانِ بیپایانِ تو غوطهورم و خود را باز می یابم... لحظه ای رهایم نکن ...