
علاءالدین و چراغ جادو
اگر در مورد علاءالدين و چراغ جادويش فكر كنيد ، علاءالدين در چراغ را برميدارد و دود همه جا را فرا ميگيرد. ناگهان غول چراغ ظاهر ميشود. حرف غول هميشه يك چيز است:
”سرورم! چه آرزويي داريد تا برآورده كنم؟“
در اين داستان علاءالدين تنها ميتوانست سه آرزو كند، ولي اگر به پيام اصلي داستان نگاه كنيد، خواهيد ديد هيچ محدوديتي براي آرزوها وجود ندارد.در اين مورد فكر كنيد.
اكنون از اين تشبيه براي زندگي خود استفاده كنيد. بهخاطر داشته باشيد كه علاءالدين كسي است كه هميشه خواستههايش را درخواست ميكند. حالا كائنات به اين بزرگي را در نظر بگيريد كه در واقع همان غول چراغ است. مكاتب مختلف، نامهاي مختلفي روي اين غول گذاشته اند: فرشته محافظ مقدس، وجود برتر شما. هرنامي ميتوانيد روي آن بگذاريد. ميتوانيد نامي روي آن بگذاريد كه برايتان بهتر جواب ميدهد، ولي همه سنن در اين مورد توافق دارند كه چيزي بزرگتر از ما وجود دارد. و غول چراغ هميشه يك چيز ميگويد: ”سرورم! چه آرزويي داريد تا برآورده كنم؟
اين داستان شگفتانگيز نشان ميدهد چگونه كل زندگي شما و همه چيز درون آن توسط خودتان خلق شده است. غول چراغ فقط به فرمان شما گوش داده است. غول چراغ همان قانون جذب است و اين قانون هميشه حاضر است و هميشه اعمالتان به چيزي كه در موردش فكر ميكنيد و از آن صحبت ميكنيد ،گوش ميدهد! غول چراغ فرض ميكند هرچيزي كه در موردش فكر ميكنيد، خواسته شما است يا هرچيزي را كه در موردش صحبت ميكنيد، ميخواهيد! شما سلطان كائنات هستيد و غول چراغ در اين كائنات حاضر است و به شما خدمت ميكند. غول چراغ هرگز نميپرسد چرا اينگونه دستور ميدهيد. در مورد آرزوي خود فكر ميكنيد و غول چراغ به سرعت كائنات را زير و رو ميكند و از طريق مردم، شرايط و رويدادها آرزوي شما را برآورده ميسازد.